یک مطلب خوب و منطقی هم در اثبات عدم نیاز پرداخت مالیات در کشور دارم به این شرح:
سالیانه مبلغ 113 هزار میلیارد تومان از طریق گوناگون در کشور مالیات دریافت می گردد.
1- قسمتی از این مالیات در واقع از بودجه ای است که خود دولت سالیانه در اختیار وزارتخانهها و ادارات دولتی و نیمه دولتی برای حقوق کارمندان دولت و اجرای پروژه ها قرار می دهد. که موقع پرداخت حقوق به کارمندان، توسط اداره مالیات پس گرفته می شود. که علاوه بر اینکه اشتباه است ، کمی هم خنده دار است. مثلاً در بودجه ابتدای سال برای حقوق معلمین بودجهای در نظر گرفته می شود، و ماهیانه در هنگام پرداخت حقوق قسمتی از آن کسر میگردد، که این عملیات کلاً اشتباه است. و صحیح این است، که از ابتدا در بودجه اولیه این مقدار مالیات کسر شده و محاسبه گردد.
2- برای بعضی از کارگران هم لا یکلف الله نفساً الا ما اتاها واقعاً درآمد ایشان کفاف زندگی را نمیدهد، که حالا قسمتی از آن صرف مالیات گردد و این درآمد از سعی و دسترنج حاصل شده است، که اصلاً انصاف نیست از آن مالیات گرفته شود. و در مجموع این مبلغ در مجموع هم اینقدر نیست، که برای مخارج کشور عدد قابل توجهی باشد. و گاهاً دولت برای جبران این عدم کفاف درآمد کارگران دوباره به گونهای یارانه به اقشار کم درآمد میدهد، که این هم فقط پیچیده کار اقتصاد کشور و اشتباه و غلط هم هست.
3- قسمتی از این مالیات از محصولات و کالاهای صنعتی تولیدی گرفته می شود مثلا فولاد و سیمان و .. که اگر این مالیات گرفته نشود، این کالا ارزانتر فروش می رود و قیمت این کالا پایین میاید . و واقعاً دریافت مالیات از این کالاهای اساسی سبب گرانی در تمام محصولات تمام شده میشود، که ضرر این گرانی بسیار بیشتر از مبلغ مالیات است. مثلاً درباره کارخانه تولید فولاد و سیمان که تولید کننده کالای ضروری و موردنیاز کشور است و این مصالح در ساخت خانه بکار میرود؛ واقعاً گرفتن مالیات از فولاد و سیمان باعث گرانی در قیمت تمام شده خانه یا طرحهای صنعتی میشود، و این مالیات واقعاً به چه دردی میخورد، که خود باعث گرانی و ناراحتی می شود.
4- همچنین مالیاتی که از درآمد کارخانهها یا کارگاههای تولیدی و صنعتگران کاملاً ناصحیح است، و به گونهای ظلمی به این گروه مولد و زحمتکش در کشور است. جالب اینه که این گروه مفید و سالم یعنی تولیدکنندگان و کارخانهها بیشترین قسمت مالیات در کشور را میپردازند، که واقعاً تضعیع حقوق ایشان است. اولئک لهم نصیبٌ مما کسبوا که در واقع بیان میکند، درآمد حاصل از تولید تماماً به کارخانه یا شرکت تعلق دارد، و دریافت مالیات از آن مجاز نیست و بهتر است، با عدم دریافت مالیات، سبب کاهش قیمت تمام شده محصول و کمی هم حمایت از تولیدکنندگان و کارخانهها گردد.
برای شرکت های خصوصی هم در یک (اقتصاد سالم) اگر شرکت درآمدی برای خود ایجاد کند؛ حتما و مسلما منفعت خود را به جامعه رسانده است و دین خود را به کشور و اقتصاد کشور ادا کرده است که لزومی به گرفتن مبلغی از آن ها نمی باشد و واقعا حق بهره مندی از تمام سود و درآمد خود را دارد.
5- قسمتی از این مالیات هم از کالاهای مصرفی مردم ، مثلا خوراک و پوشاک و خرید و تفریحات و رستوران و .. گرفته می شود، که مثلا همان پول برای ما در جای دیگر خرج گردد. که ما ترجیح می دهیم آن کالا را کمی ارزانتر بخریم. و مقدار این مالیات اینقدر زیاد نیست که در بودجه کلان ملی مهم باشد و بیشتر کاغذ بازی و بیشتر سبب نارضایتی و ناراحتی می گردد. و اینکه مردم و خریداران دوست دارند، این کالای مورد نیاز خود را با قیمت مناسب و بدون مالیات بخرند و کمی از خرید خود لذا ببرند، که حالا با گرفتن مالیات سبب ناراحتی ایشان گردد و حالا این مبلغ اندک با کلی کاغذ بازی، به چه استفادهای خواهد رسید که مثلا باعث رضای این خریداران گردد؟ که مطمئن هستم به جایی هم نمیرسد.
واقعاً میتوان نتیجه گرفت؛ کشور ایران که مقدار کافی درآمد از نفت و گاز و معادن دارد و درآمدهای خوب و خدادادی دارد که می تواند این مالیات را از بودجه حذف کند. که واقعاً به هزینه بالاسری و کاغذبازی این درآمد مالیاتی نمی ارزد. و کلا این مالیات بیشتر سبب گرانی یا ناراحتی مردم و ظلم به تولیدکنندگان و مشاغل مولد و سالم می گردد.